درس 13 فارسی چهارم ابتدایی _ درس خوان

متن :




    معنی شعر لطف حق فارسی چهارم

۱- مادر موسی چون موسی را به نیل *** در فکند از گفته ی رب جلیل
معنی: وقتی که مادر حضرت موسی به فرمان پروردگار حضرت موسی را به رود نیل انداخت


۲- خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه *** گفت کی فرزند خرد بی گناه
معنی: در ساحل رود نیل ایستاد و با افسوس نگاه کرد و گفت ای فرزند کوچک و بی گناه من

۳- گر فراموشت کند لطف خدای *** چون رهی زین کشتی بی ناخدای ؟
معنی: اگر خداوند تو را فراموش کند چگونه از این کشتی بی ناخدا (گهواره ) رهایی پیدا خواهی کرد

۴-وحی آمد کاین چه فکر باطل است ؟ *** رهرو ما اینک اندر منزل است
معنی: از جانب خدا وحی آمد که این چه فکر باطلی است که می کنی ؟ کسی که به دستور ما و در راه ما فرستاده بودی الان به مقصد رسیده است و جایش امن است

۵- ما گرفتیم آنچه را انداختی *** دست حق را دیدی و نشناختی ؟
معنی: آن کسی را که به آب انداختی ما مواظبت می کنیم . آیا دست مهربانی خدا را دیدی و نشناختی ؟

۶- در تو تنها عشق و مهر مادری است *** شیوه ی ما عدل و بنده پروری است
معنی: در تو فقط عشق و مهر مادر به فرزند وجود دارد در حالی که روش ما عدالت و مهربانی به بندگان است

۷- سطح آب از گاهوارش خوش تر است ***  دایه اش سیلاب و موجش مادر است
معنی: حرکت بر روی آب از حرکت در گهواره الان برای او خوشایند تر است . سیل دریا مانند دایه مراقب او و موج را هم مانند مادر برایش قرار دادیم

۸- رودها از خود طغیان می کنند *** آنچه می گوییم ما آن می کنند
معنی: رودها به دلخواه خودشان طغیان و نافرمانی نمی کنند . هر چه ما دستور بدهیم آن را انجام می دهند

۹- ما به دریا حکم توفان می دهیم *** ما به سیل و موج فرمان می دهیم
معنی: این ما هستیم که به دریا دستور می دهیم توفانی شود . این ما هستیم که به سیل و موج فرمان حرکت یا توقف می دهیم

۱۰- به که برگردی به ما بسپاری اش *** کی تو از دوست تر می داریش
معنی: بهتر است که بازگردی و او را به ما بسپاری . تو هرگز نمی توانی او را بیشتر از ما دوست بداری

    معنی کلمات درس سیزدهم فارسی چهارم

در فکند : انداخت ، رها کرد
گاهواره اش : گهواره ی او
ربِّ جلیل : خدای بلند مرتبه وبزرگ
خوش تر: خوب تر ، راحت تر
خُرد : کم سن وسال ، کودک
وحی : پیامی که از سوی خدا نازل شود
حسرت : اندوه ، افسوس
از پی اش : به دنبال او
کاین : که این
پرّان : پرنده ، درحال پرواز
اینک : اکنون ، حالا
اجل : پایان زندگی ، مرگ
اندر : در
نگون اقبال : بذبخت
عدل : انصاف ، عدالت ، رعایت برابری
کمان : ابزار تیراندازی
بنده پروری : لطف و مهربانی
برکف : دردست
صالح : شایسته ، مصلحت
قضا : سرنوشت
شهباز : نوعی پرنده ی شکاری سفیدرنگ
صیاد : شکارچی
کهنسال : پیر ، سالخورده
باطل : بیهوده ، پوچ
تاخت : حمله کرد ، هجوم آورد
شنیدستم : شنیده ام
تازان : باسرعت ، شتاب
حکم : فرمام
زه : چلّه ی کمان
گر: اگر
بگسست : پاره شد
کزین : که از این
دایه : پرورش دهنده
گفته : سخن ، بیان
شیوه : راه ، روش
کای : که ای
طغیان : سرکشی ونا فرمانی
رهرو : مسافر ، راه رونده
لطف : محبت ومهربانی
ناخدا : صاحب کشتی
بِه که : بهتر است که
تخت : کرسی ، اَریکه

حیّ داور : پروردگار

کلمات مخالف و متضاد درس سیزدهم کلاس چهارم

بی گناه ≠ گناه کار
کهنسال ≠ جوان
خندان ≠ گریان
باطل ≠ صحیح ، درست
نگون اقبال ≠ خوشبخت
عدل ≠ عادل ، عدالت
مرگ ≠ زندگی
شاد ≠ ناراحت

    کلمات هم خانواده درس سیزدهم کلاس چهارم

عشق = عاشق ، معشوق
جلیل = جلال
عدل = عدالت ، عادل
صیّاد = صید
صالح = صلح ، مصلحت
لطف = لطیف ، لطافت
باطل = اِبطال ، بُطلان
کهن = کهنه
حکم = حاکم ، محکوم
سطح = سطوح ، مُسطّح

کلمات سخت املایی درس سیزدهم فارسی چهارم

در فکند – رب جلیل – وحی – باطل – بنده پروری – دایه اش – سیلاب – طغیان – بسپاری – حسرت – خرد – توفان – حی داور – شست پا – اجل – کهنسال – باطل – اندوه – عدل


برای رفتن به  درس قبل  و    و    کلیک کنید