درس دوازدهم :: اتفاق ساده
درس دوازدهم: یک اتفاق ساده
شعر صفحه ۹۴ فارسی چهارم👇
◆ ۱- آن روز شیشه ها را باران و برف می شست *** من مشق می نوشتم ، پروانه ظرف می شست
معنی: آن روز که باران و برف می آمد و انگار شیشه ها را می شست مشق هایم را می نوشتم و پروانه ظرف می شست
آرایه ادبی:
قافیه: برف و ظرف
ردیف : میشست
باران و برف شیشه ها را می شستند : جان بخشی به باران و برف (تشخیص)
پروانه : ایهام (۱: اسم خواهر شاعر ۲: حشره زیبا)
◆ ۲-وقتی که نامه ات را مادر برای ما خواند *** باران پشت شیشه آرام و بی صدا ماند
معنی: وقتی مادر نامه ات را برای ما خواند انگار همه بی صدا شدند و حتی باران می خواست نامهات را گوش کند
آرایه ادبی:
قافیه: خواند و ماند
آرام ماندن باران : جان بخشی به باران
◆ ۳- در آن نوشته بودی حال تو خوب خوب است *** گفتی که سنگر ما در جبهه جنوب است
معنی: در نامه نوشته بودی که حالت خوب است و سنگر شما در جبهه جنوب کشور است
آرایه ادبی:
قافیه: خوب و جنوب
ردیف : است
◆ ۴- گفتی که ما همیشه در سایه خداییم *** گفتی که ما قرار است این روزها بیاییم
معنی: گفتی که زیر سایه حمایت و لطف خدا هستیم و قرار است به زودی برگردیم
آرایه ادبی:
قافیه: خداییم و بیاییم
در سایه خدا : کنایه از در پناه خد
شعر صفحه ۹۵ فارسی چهارم👇
◆ ۵- از شوق سطر آخر مادر بلند خندید *** چشمان مهربانش برقی زد و درخشید
معنی: از این خطر آخر مادر خیلی خوشحال شد و بلند خندید چشمانش از خوشحالی برق زد
آرایه ادبی:
قافیه: خندید و درخشید
◆ ۶- یک قطره شبنم از گوش بر روی برگ غلتید *** یک قطره روی شیشه مثل تگرگ غلتید
معنی: یک قطره شبنم از روی گلبرگ گل روی برگ افتاد یک قطره باران مانند تگرگ به شیشه خورد و غل خورد
آرایه ادبی:
قافیه: برگ و تگرگ
ردیف : غلتید
غلتیدن قطره روی شیشه مثل تگرگ : دارای تشبیه
◆ ۷- یک قطره از دل من بر روی دفتر افتاد *** یک اتفاق ساده در چشم مادر افتاد
معنی: یک قطره اشک از اعماق دلم از چشمم روی دفتر افتاد مادر خیلی راحت اشک در چشمانش جمع شد
آرایه ادبی:
قافیه: دفتر و مادر
ردیف : افتاد
تشبیه اشک شاعر به قطره ای از دل
تشبیه اشک مادر به یک اتفاق ساده
افتادن در مصراع دوم : ایهام ( ۱ : ایهام به اتفاق افتادن ۲ : ایهام به افتادن و ریختن قطره اشک از چشم مادر)
◆ ۸-بارا پشت شیشه آمد به خانه ی ما *** آرام دست خود را می زد به شانه ی ما
معنی: انگار باران پشت شیشه به خانه ی ما آمده بود دست خود را به روی شانه ما می زد و او هم خوشحال بود
آرایه ادبی:
قافیه: خانه و شانه
ردیف : ما
جان بخشی به باران
دست به شانه زدن : کنایه از دلداری دادن
معنی کلمات درس دوازدهم فارسی چهارم
سطر : یک خط از نوشته |
حسرت خوردن : افسوس خوردن |
حسرت : اندوه |
شوق : خوش حالی ، شادی |
حومه : اطراف |
مختصر : کم ، کوتاه |
پاسبانی : نگهبانی ، پاسداری ، مراقبت |
مثل : مانند |
گمان : خیال |
سرایت کند :منتقل شود |
غلتید : غلت خورد |
بی صدا : ساکت |
صمیمی : یکدل ، همدل |
ازگوشه ی چشم نگاه کردن : پنهانی نگاه کردن |
اسرار: جمع سر ، رازها |
اکنون : حالا |
شبنم : ژاله |
اندیشید : فکر کرد |
فراوان : بسیار |
کلمات مخالف و متضاد درس دوازدهم کلاس چهارم
جنوب ≠ شمال
خندید ≠ گریه کرد
مختصر ≠ طولانی
راضی ≠ ناراضی
ناپسند ≠ پسندیده
زنده ≠ مرده
ساده ≠ سخت
آخر ≠ اوّل
پنهان ≠ آشکار
کلمات هم خانواده درس دوازدهم کلاس چهارم
مثل = مثال ، امثال
شوق = شوق ، اشتیاق
تولّد = متولّد
حفظ = حافظ ، محفوظ
توصیف = وصف
ظلم = ظالم ، مظلوم
انتخاب = منتخب
کلمات سخت املایی درس دوازدهم فارسی چهارم
محله – خرمشاه -محل تولد – حومه ی شهر – مختصر – وضع خوب – عادت – متولد – حضرت – پهلوی – متوجه – پنهان – ناپسند – اسرار – شخص-
برای رفتن به درس قبل و درس بعد و ازمون کلیک کنید